وبلاگ رسمی شهید مدافع حرم احمد مکیان



"رفاقت تعطیل"

بعضی وقتها رفیق جدید پیدا میکردیم میگفت:بافلانی نگردیم بهتره.»
برای حرف هایش دلیل هم داشت. یک بار خیلی اصرار کرد که با دونفر از دوستان قدیمی رفت و آمد نداشته باشم. من خیلی اهمیت نمیدادم ، احساس میکردم بچه های خوبی هستند .بعد از مدتی فهمیدم که معتاد هستند و فهمیدم اصرار های احمد برای چه بوده.

 

راوی این خاطره دوست و همرزم شهید.
 


                        بسم رب الشهدا

بچه اول بود، خیلی هم شیرین و دوست داشتنی.

نمیدانم خدا در وجود این فرزند چه چیزی قرار داده بود که من را این قدر به خودش وابسته کرده بود.

دوست نداشتم حتی لحظه ای از او دورباشم،حتی وقتی برای نماز جماعت به مسجد میرفتم سریع خودم را به منزل میرساندم تا این فراق و دوری از احمد زیاد طول نکشد.

عجله کردن برای بازگشت به خانه به قدری ظاهر و مبین بود که اهل مسجد باشوخی و خنده می گفتند:کجا با این عجله؟!! دوباره میخوای احمد رو ببینی؟!!»

 

☘️راوی:پدر شهید☘️

 

شادی روح شهدا صلوات

 

  اللهم عجل لولیک الفرج


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آرینی56645664 ftest بوشهر تکنولوژی ڕه خنه ي ڕه وانناسانه ي ئه ده بي دشت شاپرک ها پرسش مهر99-98 کمیته پژوهشی دانشجویان د.ع.پ. شهید بهشتی کانال تبلیغات درسی و کنکوری ، گروه تبلیغات کنکور و آموزشی . امام علی