"رفاقت تعطیل"

بعضی وقتها رفیق جدید پیدا میکردیم میگفت:بافلانی نگردیم بهتره.»
برای حرف هایش دلیل هم داشت. یک بار خیلی اصرار کرد که با دونفر از دوستان قدیمی رفت و آمد نداشته باشم. من خیلی اهمیت نمیدادم ، احساس میکردم بچه های خوبی هستند .بعد از مدتی فهمیدم که معتاد هستند و فهمیدم اصرار های احمد برای چه بوده.

 

راوی این خاطره دوست و همرزم شهید.
 

داستان های یک دقیقه ای

داستان های یک دقیقه‌ای

های ,یک ,  ,اصرار ,فهمیدم ,خیلی ,فهمیدم که ,مدتی فهمیدم ,از مدتی ,که معتاد ,معتاد هستند

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

برترین مرجع خبری تکنولوژی و کامپیوتر کدینو ! تدریس خصوصی در تهران، کرج، اصفهان و کل ایران مدرسین تدریس خصوصی دانلود آهنگ |‌ دانلود آهنگ جدید تـــو لَـــــی ( دوست شــنـاســی ) erfan-tanha وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش گل من گلی بلاگی برای سن فایل zari5